یک پسر.یک زندگی.یک تجربه

مینویسم از تجربه هام.از زندگیم .از احساسم. از طرز فکرم..

یک پسر.یک زندگی.یک تجربه

مینویسم از تجربه هام.از زندگیم .از احساسم. از طرز فکرم..

Hibernate

خیلی وقت بود که حوصله نوشتن نداشتم. نه اینکه چیزی نداشته باشم بنویسم.اتفاقا حرف بود اما خوب بهتر دیدم که ننویسم.

اینها رو مینویسم چون میدونم یه سری هستید که اینجا رو دنبال میکنید.شاید ۴-۵ نفر باشید کلا. اما با ارزش. خوب پیش خودم گفتم دور از ادبه که بی خبر برم. 

شاید دیگه کلا ننویسم شاید هم تک و توک یه جای دیگه شروع کنم به نوشتن. به هر حال یه سری از حرفها رو یا باید بنویسی یا باید یکی رو داشته باشی که بهش بگی. مگرنه یه جوری داغون میشی که خودت متوجه نیستی.


اگه یه زمانی نوشتم که خوب آدرسش رو برای دوستانی که گهگاهی سر میزدن و وبلاگ دارند، میفرستم.

ممنونم که توی این مدت سر میزدید و نظر میدادید و همدردی میکردین و صبر و حوصله داشتید و غر زدنهای من رو میخوندید.


اولین تجربه

نمیدونم دلیلش چیه ولی شدیدا میل به نوشتن دارم!دلم میخواد این یه مورد رو هم تجربه کنم.در شلوغ پلوغ ترین زمان ممکن هم شروع به نوشتن کردم!!یه حرفایی هست که همیشه با خودم گفتم.یه تجربه هایی هست که دلم میخواسته داشته باشه ولی هیچ وقت نشده.شاید از این چیزا اینجا بنویسم. کاش همینطوری،نوشتنم بیاد و بنویسم.یه جایی خوندم که روان پژوهان معتقدند ،نوشتن روزانه خیلی میتونه فعالیت مغز رو زیاد کنه.چی بهتر از این!!!
لپتاپ.اینترنت.زغال خوب.رفیق بد.جرکت.